متن نامه سرگشاده انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی:
بسم الله القاسم الجبارين
من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلامنمايى بعضى افراد ذكرى از آنان كرده و تمجيدى نمودهام، كه بعد فهميدم از دغلبازى آنان اغفال شدهام. آن تمجيدها در حالى بود كه خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مىنماياندند، و نبايد از آن مسائل سوء استفاده شود. و ميزان در هر كس حال فعلى او است.
«وصیت نامه سیاسی الهی امام روح اللَّه الموسوي الخمينى»
جناب آقای هاشمی رفسنجانی
یکسال از حماسه حضور چهل میلیونی ملت ایران در پای صندوق های رأی می گذرد.انتخاباتی که بی شک هیچ گاه حکومت های مبتنی بر افکار و عقاید لیبرال و مارکسیست و چپ و راستی حضور گسترده و اینگونه را در مخیله خود خود راه نمی دهند.آری 85 درصد از ملتی به پای صندوق های رأی آمدند که همه بر اتقان و استحکام رهبری و نظام خود ایمان داشتند و نشان دادند که تنها مردم سالاری دینی بر پایه ولایت فقیه می تواند پویایی و اشتیاق حضور را به ملت انقلابی ایران تزریق کند.جالب انکه شخص شما نیز در نماز جمعه پیش از انتخابات اعلام کرده بودید، که حضور کمتر از 40 میلیونی مایه نقصان نظام است.گرچه این سخن شما را ما دانشجویان به حساب تدبیر سیاسیتان نگذاشتیم اما دیدیم که ملت فهیم ایران با هر سلیقه ای رای خود را در صندوق انداخت تا برگ زرینی از تاریخ انقلاب اسلامی را برگ بزنند اما وااسفا که خود بزرگ بینی شما و خاندانتان این عسل را در کام ملت به زهر تبدیل کرد.
فراموش نمی کنیم، به دلیل واهی نام آوردن از شما و فرزندان ناخلفتان در مناظره کذایی شب 14 خرداد 88چگونه جسارت به خرج دادید و با نامه ای بی ادبانه امام خامنه ای (حفظه الله) را آنگونه مورد فشار قرار دادید.اما بی شک همچنان که فشار طلحه و زیبر بر امیرالمومنین(ع) علتی نشد تا ایشان از عدالت دست بردارند، ولی زمان ما امام خامنه ای (حفظه الله) نیز با بی پاسخ گذاشتن آن نامه به دور از ادب شما، نشان دادند هیچ گاه مقام ولایت را آلوده فعالیت های جناحی که متأسفانه شما سی سال در گیر آن شده اید، نمی کنند
.البته ما دانشجویان برخلاف سیاست زدگان آلوده که حافظه تاریخی اشان ضعیف است، بر اساس سخنان سابق شما با پیرجماران، تنها با این تصورات ذهنی و بی ادبی شماعلتی شد تا بغض گلویمان را بفشرد و بر قلب هایمان فشار آورد.آری!حرف های غضب آلود و کینه توزانه شما از امام خامنه ای (حفظه الله) از سال 61 نشأت می گرفت، آن زمانی که در نافرمانی از امام و ایستادن مقابل امام کم نگذاشتید و زمانی که فرزندان ملت پرپر می شدند و به عشق پیرجمارانشان گلوله ها را در پیکر خود جای می دادند با خود محوریتان مجلس را معلق کردید. آن نامه بی قید و بسطتان ریشه از این سخن به امام داشت که در سال 59 به ساده زیست ترین رهبر جهان گفتید:« آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بیطرف بگیرید؟ آیا بیخط بودن و آسایش طلبی را میپسندید؟» فلذا تکرار این پرده دری ها از شما بعید نمی آمد اما بر حسب بی بصیرتیتان این امر را زمانی مطرح کردید که غرب و شرق چشم به انتخابات ریاست جمهوری بسته بودند.
آقای هاشمی رفسنجانی
متاسفانه شما همواره شکست هایتان را با مباحث مملکتی خلط می کنید و چه توصیفی مناسب تر از این که بگوییم به مثابه طفلی تنها به دنبال رضایت خود هستید.شکست در انتخابات 84 عاملی بود تا شما در مدت 4 سال با فشارها و سخنانتان درصدد برخورد قهری و چرکین با رأی مردم برآیید. از خطبه های نماز جمعه که نباید به تریبون شخصی استفاده شود در راه درد و دل های خود برآمدید و با سخنان ناپخته خود چون «هوشياري عمومي در قبال انحرافات احتمالي در انتخابات و این که بعضيها درصدد مخدوش كردن اراده مردم هستند و ارايه آمار غلط و فريب افكار عمومي كه اطلاعرساني نيست » نشان دادید به خاطر شکست خود حاضر هستید آبروی هزاران هزار ناظر مردمی انتخابات را زیر سئوال ببرید.
.بر این اساس نامه کذا را نوشید تا شاید کاندیدای محبوبتان که پیش از انتخابات به دلیل هزینه ای که حمایت از شما روی دوش وی گذاشت، از شکست حتمی برهانید اما متوجه نشدید که جمهور ایران به این سبک و سیاق شما عادت دارند و هم این جمهور بود که بر قدرت و ثروت شما فائق آمد.این شکست که تیر آخر به ستون های قدرت و ثروت وابسته به شما بود بی شک برای شما و دوستان و خاندانتان سخت بود پس برآن شدید تا علنا خاکسترهای بغض از ملت و کینه از رهبری را با مهره های خود در هوای شاد و باطروت سیاسی پخش کنید و فضا را غبار آلود کنید.پیاده نظام شما در خیابان ها ریخت و دیدیم که لیدر این جماعت کسی نبود جز فائزه و مهدی و یاسر هاشمی رفسنجانی.
خون جوانان بسیجی و مردم عادی اما قطره هایش بر عبای شما هم چکید و بعد از سکوت فتنه انگیزتان با حضور در نماز جمعه خون دل ما را تازه کردید. ما جوانان دهه سوم انقلاب که کف و سوت را در نماز جمعه تخیل و غیر باور می دانستیم دیدیم که همان نماز اولی ها چگونه و به چه روشی نماز جمعه این میعادگاه وحدت را و میراث انقلاب را به سبک منافقین به کارناول مبدل کردند.آری!ما دانشجویان مقصر اصلی آن نماز جمعه تیرماه را شما می دانیم،البته بی شک شما مأجور هستید چون همگام با نماز جمعه شما کسانی که این فریضه الهی را بیست سال ترک کرده بودند به این متینگ سیاسی شما آمدند تا بدانند پدرخوانده شان هیچ گاه سیاست حمایتی از انها را برنمی دارد و حاضر است میخ های زیادی به قلب ولایت و امت بزند اما خیانت دوستانش و یاران غاری چون موسوی و کروبی را علنی نکند. در آن نماز جمعه هم چون سابق از زندانی هایی حمایت کردید که علنا قصد براندازی نظام را داشتند قابل یاداوری برای شما که حضرتعالی از جمله کسانی بودید که خانواده معدومین و محاربین انقلاب را تحت حمایت سازمان های دولتی خود درآورده بودید و بی شک آن روز می بایست از این نیروی پیاده نظام در صحنه که هدفش به خطر انداختن جان و ناموس و مال مردم بود حمایت کنید.
جناب آقای هاشمی رفسنجانی
فتنه ادامه داشت تا جایی که در روز قدس با هماهنگی فرزندان شما و یارانی که به دلیل حمایتتان هیچ گاه دربند نمی روند و چون افیونی از قوه قضایی تا قوه مقننه و حتی دولت را با وجود خود آلوده کردهاند ، عده ای فریب خورده شعار «نه غزه نه لبنان «سر بدهند و حرمت روزه و ماه رمضان را بشکنند و علنا بطری های آب را سر بکشند و شعار حمایتی از شما را در دود سیگارهایشان سر بدهند.گرچه ما دانشجویان نفهمیدم حد روزه خواری بر شما جاری شد یا بر آنان، اما دریغ از اینکه بشنویم هاشمی رفسنجانی به عنوان یک طلبه عادی این روزه خواری را مذموم خوانده باشد.
ایام 13آبان و 16آذر و دیدارهایتان با تشکل های قانون شکنی چون انجمن تهران و سایر پیاده نظام های اغتشاشات ادامه یافت و حضور پررنگ فرزندان و نزدیکان شما در اغتشاشات این روزها.اما روز عاشورا را اوج حرمت شکنی می دانیم که فیلم حضور فرزند شما و شعارهای ضد انقلابی وی و مجددا حمایت اغتشاشگران از شما بر عقل سلیم هیچ جای شبهه ای نمی گذاشت که پشت پرده این اغتشاشات اگر مستقیما شما نباشید بی شک به طور غیر مستقیم به شما مربوط می شود.
لذا دیدیم که ملت در 9 دی و 22 بهمن چه گفتند و چه شعاری سر دادند و بصیرت و گاها الفاظی را که برای منافقین و طرد شدگان به کار می برند برای شما به کار بردند.این مردم نشان دادن که تنها عقد مریدی و مرادی با امام خامنه ای (حفظه الله) بستنه اند وعقد اخوتی نه تنها با شما ندارند بلکه شما را در مقابل خود می دیدند. روزها گذشت فتنه 8 ماهه که آغازش با شما و نامه منحوستان بود با حضور و اراده مردم به پایان رسید اگر ما این سابقه بد را شاید به حساب خدمت گذشته شما که تنها کمر محرومین را خرد و شکم های آقازادگان شما و سایر یاران غارتان را برآمده کرد بگذاریم، اما از دو امر در حال حاضر نمی گذریم: آقازاده اغتشاشگر و فراریتان و پیش قراول مادام العمرتان جاسبی
آقای هاشمی رفسنجانی
فرزندتان مهدی هاشمی بنابر اعترافات دادگاه های پس از انتخابات متهم به پول شویی و سوء استفاده از اموال بیت المال هستند و شواهد و قرائن فراوانی مبنی بر حمایت مالی و تجهیزاتی از اغتشاشگران جود دارد اما زمانی که وی می بایست در مقابل قاضی بایستد و محاکمه شود به اشارتی از فرودگاه می گریزد و تا کنون پناهنده کشور معاند و مخالفی چون انگلیس می شود. شاید مهدی شما فرار را بر قرار ترجیح داده است تا پول هایش را در لندن خرج کند.اما شما در جمع دانشجویان با کمال افتخار گفتید که فرزندتان برای ادامه تحصیل به لندن رفته است.
آخر این چه درسی است که تعطیلات ندارد یا بهتر است بگوییم که این چه تعطیلاتی است که درسی در خود ندارد؟!اما آقازاده محترمتان هرگاه نامی از وی در قوه قضایی برده شد نامه ای داد و یا اساس قوه قضایی را زیر سئوال برد یا اساس اتهاماتش را تهمت خواند.اما تعطیلات عید فاش کرد که نه تنها وی مشقت تحصیل را برخود وارد نکرده بلکه در جزایر عربی منتظر آن است به خوش گذرانی ایام عیدی بپردازد که چندین خانواده به خاطر داغ فرزندانشان در اغتشاشاتی که مهدی هاشمی وسایل اغتشاش آن راتأمین کرده بود، نتوانستند لبخند همدیگر را ببینند و تنها گریه بر قاب عکس های روبان مشکی مرهم دل هایشان بود.
این مطالبه ما دانشجویان متأسفانه به دلیل سبک و سیاق برخی اراده ها در قوه قضائیه که سنگ ها را می بندند ابتر مانده بود.اما شنیده ایم که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی پیگیر بازگشت و برگرداندن مهدی هاشمی به مثابه یک شهروند عادی هستند این بازگشت دلیلی شد تا شما مجددا دست به کار شوید که مبادا کبودی زیر چشم شهرام جزایری را پای چشم فرزندتان نبینید.فشارهایتان را به گوش و کنار آورده اید که فرزندم به شرط و شروط بازمی گردد.آخر چرا نمی گذارید فرزندتان به میهن بازگردد و در حضور قاضی از خود دفاع کند؟ حساب شما اگر پاک است چرا نمی گذارید به حساب فرزندتان رسیدگی شود؟آیا شما پدری مهربان تر از نوح نبی برای کنعان هستید یا شاید … بی شک حضور فرزندان شما در خارج از کشور و به ویژه لندن علتی شد تا خودتان علنا شنیدید که فائزه هاشمی چگونه محکمات دین را به سخره گرفت، فلذا پای خود را از این قضیه بیرون بکشید تا هم فرزندانتان ثابت کنند یک شهروند ایرانی ساده هستند و هم سابقه بد فرزند ناخلف برای اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ ثبت نشود.
جناب آقای هاشمی رفسنجانی
دانشگاه آزاد در این روزها شاهد تحول عظیمی است که سدی به ظاهر بزرگ یعنی مخالفت شما با قانون مند شدن آن را رو به روی خود دارد.شما گرچه در سال 61 اعلام کردید دانشگاهی به این رسم و نام ایجاد خواهد شد اما هیچ کجا نگفتید که این دانشگاه ملک طلق شما و خاندان و دوستانتان چون جاسبی است اما طوری عمل کردید که این ناگفته را در عمل اثبات کردید.در سال 67 که اولین فرار و دور زدن قانون مدیریت مادام العمر این دانشگاه یعنی جاسبی دیده شد شما تنها و یکه در مقابل 100 نماینده ایستادید و از جایگاه ریاست خانه ملت به حمایت از قانون شکنی هایی چون داير كردن مقطع دكترا در دانشگاه آزاد بدون تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي و صدور مدرک دکترای بی حدوحصر پرداختید سال 71 نیز جاسبی با حمایت وسیع و فشارهای شما که آن زمان رئیس جمهور بودید، عضو هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی شد تا پایه های نفوذ و استفاده شما از دانشگاه آزاد محکم شود.
مدرک سازی های این دانشگاه در دولت لیبرال دموکرات کارگزاران تمامی مدیران شما را آلوده کرد و همه را به جاسبی و مدیر واقعی دانشگاه آزاد یعنی حضرتعالی بدهکار نمود و این خود دلیلی بود تا عبدالله جعفر علی جاسبی در ارديبهشت 1381، هدف خود را از اعطاء تسهيلات ويژه به صاحب منصبان اينگونه توصيف كند: «اين همه به نمايندگان سرويس ميدهيم و متقابلاً ما بايد از حمايت نمايندگان برخوردار باشيم و مستلزم اين است كه شما ارتباطتان را با نمايندگان بيشتر كنيد.» آفت وام داری به دانشگاه ازاد را در هر سه قوه توسعه دادید تا هر زمان که بخواهید از این امتیاز متقابل برخوردار باشید و چه بسیار مدیران و قضاتی که با مدارک بی اعتبار دانشگاه آزاد هر روز وضعیت اقتصاد و اجتماع را به سمت انزوا بردند.
در کنار این امور فسادهای اقتصادی و مبهم دانشگاه آزاد کار را به جایی کشاند که ما دانشجویان بر حسب فرمان امام خامنه ای (حفظه الله) به صحنه آمدیم و به مقابله با اختاپوس مدیریت دانشگاه آزاد بپردازیم.در این میان گرچه جاسبی متهم اصلی پرونده ثقیل دانشگاه آزاد از خرید و فروش سئوالات تا زمین خواری بود اما جاسبی در سال 78؛با اشاره به شما گفته بود: من نماینده «رئیس واقعی» دانشگاه آزاد هستم، فلذا ما سرنخ های دانشگاه آزاد را در شما و خانواده شما پیگیری کردیم و چه فاجعه بار که شما و خاندانتان طبل حمایت از این مدیریت آلوده را می زدید .
اول آذرماه 85، شما به هنگام افتتاح كتابخانه واحد نجفآباد، انتقادات مطرح شده به دانشگاه آزاد را «موذيگري» و «شرارت» خواندید و گفتید:« اگر قرار بود در مقابل اين موذيگريها عقب بنشينيم، بايد به همان اتاق طلبگي برميگشتيم و براي مردم مسئله ميگفتيم! … اميدواريم بتوانيم با تلاش و كوشش خود، شرارتهايي كه به دنبال تضعيف دانشگاه آزاد است را دفع كنيم!» انتقاد ما دانشجویان را شرارت و موذی گری خواندید اما بدانید که شما با این سخنان لیاقت همان اتاق طلبگی را برای برگشتن به آن از دست دادید که امام راحل همواره بر وارستگی طلاب و روحانیون از قدرت و ثروت تأکید داشتند.
اما ما عقب ننشستیم و در این راه طعم زندان و اهانت و تعلیق تحصیلی را چشیدیم که حضرتعالی مجددا ما را با ادبیاتی مشمئز کننده مورد لطف قرار دادید و در مراسم بهرهبرداري از مجتمع دانشگاهي آزاد در منطقه پرند گفتید: «جاسبي حقيقتاً دلسوزانه و مثل فرزندش براي دانشگاه تلاش ميكند و متاسفانه مورد خشم حسوداني است كه دائما مزاحم وي ميشوند و وقت اين مدير با ارزش را ميگيرند.» شما درست گفتید جاسبی این حس پدرانه در خصوص آقازاده هایتان را از شما به ارث برده بود، اما ما دانشجویان مزاحمی برای غارت بیت المال و قلدرمآبی و قلچماقی مدیریت دانشگاه آزاد و پدرخوانده ها و اختاپوس های فساد در آن هستیم.
كمكهاي موسوي به جاسبي در زمان نخست وزیری براي توسعه دانشگاه آزاد که فقط به كمكهاي مالي ادواري محدود نميشد، شاید دلیلی بود تا جاسبی دستور همکاری با ستاد موسوی را علنا اعلام کند و حتی کار به جایی بکشد که وی دستور نافرمانی مدنی پس از انتخابات را هم صادر کند اما موفق نشدن موسوی عاملی شد تا شما و جاسبی راهکار وقف دانشگاه آزاد را پیگیری کنید و چه بسا در این راه به ولی امر مسلمین نیز دروغ بستید تا شاید این دانشگاه که در حد اعلا می تواند پیاده نظام اغتشاشات را محیا کند و حداقل فرزندانتان می توانند از سربرگ های آن برای نامه و نیز از ماموریت هایش برای فرار از کشور استفاده کنند، تحت یوغ و سیطره شما بماند.
اما يکشنبه ۵ ارديبهشت 1۳۸۹ تیر خلاص بود بر پیکر نیمه جان دانشگاه آزاد، ابلاغ اساسنامه جديد دانشگاه آزاد اسلامي كه از حدود 40 ماه پيش اصلاح آن در دستور كار شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار گرفته بود در 25 ماده به تصويب نهايي رسيد. اما معلوم بود که شما به هیچ وجه از این مبع که درآمد آن نجومی است دست بر نمی دارید پس در اجلاس 17اردیبهشت هيات امناء و هيات موسس دانشگاه آزاد اسلامي به رياست شما مصوبه اخير شوراي انقلاب فرهنگي خلاف شرع و قانون اساسی لقب گرفت.اما ما دانشجویان از شما آقای اکبر هاشمی رفسنجانی سئوال داریم:
این چه قانونی است که به شما اجازه می دهد تا اموال بیت المال را در راستای اهداف سیاسی تان خرج کنید؟ این کدام قانون است که برای فرزندان شما مصونیت سیاسی قائل است؟این کدام شرع است که شما براساس ان نماز جمعه را به متینگ سیاسی تبدیل می کنید؟این چه قانون و شرعی است که شما بر اساس آن به دفاع از محاربان حریم اسلام و ولایت می پردازید و با دشمنان انقلاب جلسه می گذارید؟این کدام قانون و شرع است که شما براساس آن به ولی امر مسلمین دروغ می بندید و به ساحت ایشان بی ادبی می کنید؟این کدام شرع است که اجازه سوء استفاده از لباس معزز ومعظم روحانیت را می دهد تا به بهانه آن به فتنه انگیزی بپردازید؟این چه قانون و شرعی است که مدیران مجیز گو و دست بوس شما با ایجاد رانت های فساد در دل هر دولتی و ارگانی نفوذ می کنند؟اگر قانون جدیدی تصویب کرده اید یا حامل شارع دیگری هستید علنا بگویید. ما دانشجویان که طعنه های زیادی از شما شنیده ایم می دانیم که شما در صراحت کلام بی نظیر هستید.
فلذا به شما برخلاف سابق که با احترام مطلبی را درخواست می کردیم هشدار می دهیم که اولا همچون گذشته در ایام فتنه سکوت را بر دامن زدن به ناملایمات ترجیح دهید دوما در خصوص فرزندانتان تجدید نظر کنید و فشارهای خود را بردارید تا آنها نیز چون هر ایرانی که در مذان اتهام است پاسخگو باشد و بدانید خون فرزندان شما رنگین تر نیست و فرزندان زیادی با سوداگری و جهالت ها و قدرت طلبی هایشان پدران را به کام مرگ کشاندند سوما در مقابل قانون و شرع خضوع نشان دهید و اجازه بدهید این آپارتایدی که ایجاد کرده اید بشکند و ننگ تابوی مدیریت مادام العمری حداقل با نام هاشمی عجین نشود.
در پایان دونکته را خدمت دانشجویان و امت ایران اسلامی اعلام می کنیم:
1-درصورت ادامه کارشکنی های شخص آقای هاشمی در خصوص موارد فوق الذکر ما دانشجویان دانشگاه شاهد به همراه سایر دانشجویان اقدامات عملی خود را برای ساقط کردن مافیای قدرت و ثروت ایشان اجرا خواهیم کرد.
2-به استحضار عموم می رسانیم تا زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی بابت نامه به دور از تحیت و سلام و ادب خدمت امام خامنه ای (حفظه الله) به صورت آشکار و عمومی پوزش نخواهند، نامه های ما دانشجویان به ایشان بدون سلام و تحیت آغاز خواهد شد.
والسلام علی من اتبع الهدی
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد